اندکی سرک به این قرنطینه
 
My Life
سلام.به وبلاگ من خوش آمدید.. امیدوارم لحظات خوبی داشته باشید...(نظر یادتون نره)

 

دو سه روزه که مات و بی ارادم 

یه چیزی فکرمو مشغول کرده

همین عشقی که درگیر هواشم

منو نسبت به تو مسئول کرده

از اون رابطه ی معمولیه ما

چه عشقی سر گرفت تو روزگارم

دو سه روزه که بعد این همه سال

واسه تو ادعای عشق دارم

.....

امیدوارم این آهنگ احسان خوجه امیری رو شنیده باشید....فوق العاده است.

راستش گاهی با شنیدن بعضی حرفها,آهنگها یا... آدم(یعنی من,اونم فقط گاهی اوقات...بقیه رو نمیدونم.) دلش هوس یه چیزای عجیب و غریبی رو میکنه... همون چیزهایی که خیلی وقته دورشو خط کشیدی و برای خودت ممنوعش کردی..امیدوارم منظورمو متوجه شده باشید.

به این قرنطینه (که خودت و به دلخواهت برای خودت درست کردی(واژه آرایی خ !!!!) ) عادت میکنی ... روزها , ماهه وحتی سالها میگذره....بعد یدفعه بخودت میای و میبینی چه مدتی گذشته و توی این مدت چقدر عوض شدی و به چه آرامشی رسیدی...!

توی حکمت این واژه موندم... به روحت جلا میبخشه و اونو شاداب و سرزنده میکنه...وقتی وارد زندگیت میشه قلبت تندتنت میزنه , دنیا برات یه رنگ دیگه پیدا میکنه؛ صبح که از خواب بیدار میشی حس میکنی انگار تازه متولد شدی و حس میکنی انگار کل دنیا دست به دست هم داده تا تورو , فقط تورو شاد کنه...!!

اما همین واژه که به تعبیر خیلیها صورتی رنگه؛ همین واژه که زنگیتو شیرین کرد مثل عسل؛ تبدیل میشه به یه قهوه ی تلخ نابه دل نچسب....

بگذریم.... همیشه باید نیمه پر لیوان رو دید... اما خودمونیما.. با همه چیزای منفیش تجربه کردن یه روز زندگی با قلب عاشق به تمام دنیا می ارزه..!

البته نه هر عشقی... یه عشق واقعی وجاویدان. بقول یه نفر: یه عشق اساطیری!!

(عمرا پیداش کنی... گشتن, نبود... نگرد, نیست..!)

یه معلم زیست داریم که هم دوسش دارم فراوووون و هم ازش متنفرم(بازم آرایه ...؟؟ آفرین,پارادوکس..!)

که میگفت: "هر گردی گردو نیست, هر پروتئینی, آنزیم نیست... ما هم میگیم هر احساسی که عشق نیست..!

بعضی آدما احساس عادت رو به عشق تعبیر میکنن . که اشتباست و در نهایت خودشون ضرر میکنن.

رابطه ها که تیره و تار میشه از زمین و زمان دلگیر میشنو به این واژه مقدس ناسزا میگن!!

آخه چرا؟؟با این احساساتی که خودشون با عنوان عشق ازش نام میبرن ارزش وحرمت این واژه روکم میکنن و اشتباه خودشون رو اینجوری توجیه میکنن و باعث میشن آدمایی مثله منه پزشک(خب حالا در آینده پزشک...!) با دیدن اینجورچیزا از هرچی عشقه سیر بشیم و همون قرنطینه ی احساسی خودمون رو ترجیح بدیم...(اییییییش)

زیادی از این عشق صحبت کردم....احساس خیلی قشنگیه منتها اگه نوع حقیقیش رو تجربه کنی...مثله مطلب "طلوعی روی زمین"...!

(میخوام نظرتون رو راجع به این موضوع بدونم...یادتون نره نظر بدین)

بهتره از منبر بیام پایین و اجازه بدم انگشتان مبارک شما ذهنیتتون رو عنوان کنن.

صحبتامو جدی نگیرید...البته نکته های کلیدی و مخصوصا کنکوریشو جدی بگیرید..!!

اما یه وقت دچار انحراف نشید که عاشقم(منو این واژه...!! ..اگه شدم خودم زودتر خبر میدم)

فعلا بدرود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 3 بعد از ظهر
raha

درباره وبلاگ


ما پیغام دوستیمان را با دود بهم میرسانیم... نمیدانم آنسو برای تو تکه چوبی هست یا نه... من اینجا جنگلی را به آتش کشیده ام...!!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My Life و آدرس kolbekochak.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1